نگاهي به تاريخچه دوبله آثار مستند
شيوه كار گويندگان فيلم را ميتوان در سه شاخه دوبله فيلمهاي داستاني (سينمايي)، انيميشن و مستند تقسيمبندي نمود كه در هر كدامشان تفاوتهايي از نظر اجراي گويندگي وجود دارد، براي نمونه در دوبله فيلمهاي داستاني، شيوه نقشگويي را بايد مطابق با اثر لحاظ كرد. به تعبيري اين نكته بستگي دارد، به اين كه فيلم تاريخي، اكشن، كمدي و يا ... باشد كه ارتباط مستقيمي با ساختار ديالوگ و جنس بازيها دارد مثلا در ملودرامهاي هندي به دليل حال و هاي خاصشان، نقشگوييهاي غلوآميزي را ميطلبد!در اين راستا دوبله آثار انيميشن بيشتر به فضاي فانتزي و اگزجره نزديك ميشود كه معمولا با تيپسازيهاي گوناگون صدايي از جانب دوبلورها همراه است اما در آثار مستند چون سنديت و واقعيت موضوع به عنوان اصل اول مطرح است، در دوبله و شيوه گويندگياش نيز بايد اين اصل مهم در نظر گرفته شود و الزاما هر چه صداي گوينده اصيلتر با پرهيز از هرگونه تيپسازي باشد، شاهد اجراي باكيفيتي از دوبله اثري مستند خواهيم بود. در اين يادداشت سعي شده كه به سير تاريخي دوبله مستند در تلويزيون كشورمان پرداخته شود، چرا كه همواره فيلمهاي مستند حضور ثابت و مستمري در جدول پخش برنامه شبكهها چه در گذشته و چه در زمان حال دارند و اغلب با دوبله فارسي براي مخاطبان تلويزيون به نمايش درآمدهاند. نگاه جدي به نمايش آثار مستند در تاريخچه تلويزيون ايران برميگردد به اوايل دهه پنجاه شمسي كه با پخش برنامه مشهور «راز بقا» آغاز شد كه اجراي گفتار متن (نريشن) آن برعهده يكي از باتجربههاي عرصه دوبلاژ يعني هوشنگ لطيفپور بود.از وي ميتوان به عنوان پيشرو سبك مستندگويي در مستندهاي تلويزيوني نام برد كه با همان لحن آرام و دلنشينش (به مانند اجراي نقش راوي در سريال داييجان ناپلئون) دوبله «راز بقا» را براي مخاطبانش جاودان كرد كه بعدها بسياري از گويندگان اين سبك درخشان لطيفپور را تقليد كردند. موفقيت لطيفپور در اين عرصه برميگشت به اجراي روان و بيتكلفش كه هوشمندانه لحظههاي ناب راز بقا را روايت كرد، مثلا اگر صحنه شكار غزال توسط شيري به تصوير درميآمد، لطيفپور هيجان كاذبي به صدايش نميداد، بلكه با همان آرامش به شرح صحنه ميپرداخت تا به جاي اين كه صدايش براي مخاطب جلب توجه كند، اجراي تصويري شكار تاثيرگذارياش را براي بيننده بگذارد. براي نسل ما آخرين يادگار از صداي ماندگار هوشنگ لطيفپور به دوبله كارتون قصه باغ گلها (با حضور گربه بامزهاي به نام خپل) تعلق دارد كه جاي ايشان در دوبله عصر حاضر خالي است. استقبال از برنامه راز بقا موجب ميشود كه تلويزيون آثار ديگري از اين دست را خريداري كند كه با افزايش حجم كار، گويندگان ديگري چون ايرج گرگين، ناصر ممدوح، فريدون دائمي، محمد خواجويها و ... در دوبله مستند حضور پيدا كنند.اين روند در دهه شصت شمسي نيز ادامه پيدا كرد كه چهرههاي تازهاي گويندگي در كارهاي مستند را تجربه كردند، مانند پرويز بهرام كه باسابقه زيادي كه در دوبله آثار داستاني داشت، توانست حضور موفقي در اين عرصه داشته باشد كه در اين بين دو اثر با صداي بهرام خاطرهانگيز شد: جاده ابريشم و ابريشم دريايي. بعد از آن صداي بهرام در آثار ديگري نيز شنيده شد. با آغاز جنگ تحميلي، فيلمهايي از چگونگي عملياتهاي جنگي رزمندگان به صورت پخش روزانه از شبكههاي تلويزيون به نمايش درميآمد كه در اغلبشان خسرو شمشيرگران در مقام راوي به شرح حوادث ميپرداخت و از آنجا صداي باصلابت شمشيرگران به عنوان بهترين گزينه براي روايت مستندهاي جنگي مطرح شد كه وي اجراهاي بسيار درخشاني دراينباره داشت، براي نمونه ميتوان به دوبله مستندهاي ميراث زمين، شبيخون، اروپا در قرن بيستم و ... اشاره كرد.در همان ميانههاي دهه شصت، دو دوبلور به شكل تخصصي خودشان را در دوبله آثار مستند تثبيت كردند؛ ناصر ممدوح و غلامعلي افشاريه كه اين مسير را تا به حال با قوت ادامه دادهاند. صداهاي دو نامبرده در زمره صداهاي شيك و فاخر قرار ميگيرد كه براي دوبله آثار مستند گزينههاي بسيار خوبي هستند و هر كدامشان ميتوانند جنبههاي گوناگون اين ژانر سينما را پوشش دهند. موضوعاتي چون صنعت، رشتههاي علمي، سرگذشت دانشمندان، مورخان، هنرمندان و... به طوري كه سبك نريشنخواني ناصر ممدوح در برنامههاي صنعتي، بسيار اثرگذار و جذاب است. مثلا وقتي كه ميگويد «صنعت هوانوردي» و سپس موضوع را شرح ميدهد، به قدري جذاب اين اجرا را ارائه ميكند كه بيننده تا پايان، برنامه را همراهي ميكند. اين سبك ويژه ممدوح در مستندهاي پزشكي مانند «جهان پزشكي» نيز قابل بررسي است. در اين رهگذر غلامعلي افشاريه هم كارهاي ماندگاري دارد كه قله باشكوه اين زمينه، مستندهاي علمي با محوريت جهان كيهان و فضاست. مستندهايي چون پروندههاي فضا، اديسه كيهاني، افق، آسمان آبي، سياره خشمگين و... با صداي افشاريه براي بينندگان تلويزيون ديدنيتر شدند.در اين بين مستند خاطرهانگيز و جذاب شاهد عيني (محصول شبكه بي.بي.سي انگلستان) با آن تيتراژ و موسيقي فوقالعادهاش، با مديريت افشاريه و ترجمه بينقص حسين دانشفر جزو برترين آثار به نمايش درآمده برنامههاي مستند در اوايل دهه هفتاد بود كه استقبال زيادي از آن شد. در همين زمان، احمد رسولزاده نيز به جمع گويندگان آثار مستند پيوست. حضور رسولزاده برميگشت به مجموعه فيلمهاي مستندي كه پيتر يوستينف اجراي نريشن آنها را برعهده داشت و چون رسولزاده در تعدادي از فيلمهاي اين هنرپيشه به جايش نقشگويي كرده بود، از وي دعوت شد تا در اين آثار گويندگي كند. بعدها رسولزاده با همان لحن زيبا و دلنشينش، اجراي استادانهاي در مستند «مسلمانان» نيز ارائه داد. در ميانههاي دهه 70 گويندگاني از قبيل داوود نماينده (در مجموعه حس برتر)، عباس نباتي (مستند بدلكاران و برنامه آنچه شما خواستهايد، كه به جاي جك اسكاليا مجري برنامه صحبت كرد) و علياكبر گودرزي (مستند در قلمرو خرس قطبي) توانستند لحظات چشمگيري را در دوبله مستند رقم بزنند تا اين كه گوينده توانا و كاركشتهاي چون اكبر مناني با اجراهايي فراموشناشدني، حضور پررنگ خود را در دوبله مستند اعلام كرد كه شاهد اين مدعا دوبلههاي خاطرهانگيز مجموعههاي تمدنهاي فراموش شده، تاريخ گذشتگان، چنگيزخان و ... است بهويژه در مستند تاريخي تمدنهاي فراموش شده، صداي مناني و طرز گويشش در اداي نام توت عنخ آمون به قدري شگفتانگيز بود كه بيننده را به زمان فراعنه مصر ميبرد: «بر گردن توت عنخ آمون، حلقهاي از گل ديده ميشد كه بيترديد در روز مراسم تدفين از سبزهزاران پرطراوت آنجا چيده شده و توسط ملكه بيوه جوانش، به گردن وي افكنده شده بود.» با تاسيس شبكه 4 سيما نگاهي تخصصي به چگونگي پخش آثار مستند انداخته شد كه در زمان خودش تحول شگرفي به شمار ميآمد تا اين كه در ميانههاي سال 1385 با آغاز پخش برنامه مستند 4 كه با تنوع موضوعي در آثار شاخص مستند و آشنا شدن هر چه بيشتر مخاطب با اينگونه سينمايي همراه بود، شاهد تحولي در دوبلههاي مستند بوديم كه غلامعلي افشاريه در مقام سرپرست كار و مرضيه صفيخواني به عنوان مدير دوبلاژ قسمت اعظمي از آثار به نمايش درآمده در اين برنامه نقش بسزايي داشتند. نكته شاخص و مثبت در نحوه مديريت صفيخاني به استفاده همهجانبه از قابليت صدايي كليه دوبلورها اختصاص داشت. وي از صداهايي در دوبله كارهايش بهره برد كه در قبل صداهاشان در دوبلههاي مستند شنيده نشده بود و اينچنين صفيخاني حاصل كارش درخشان شد به مانند دوبله مستند رودها و امواج (با صداي ناصر طهماسب) سه رفيق (با محوريت موضوع جنگ چچن با صداي سعيد مظفري)، من و راجرز (اثر مايكل مور با حضور مينو غزنوي در مقام گوينده يكي از نقشهاي اصلي)، فيدل (با روايت اكبر مناني و حضور صداهاي ناصر نظامي و بويژه ناصر احمدي با صداپيشگي به جاي گابريل گارسيا ماركز)، اشباح سرگردان، علم ناممكنها، با روياها و ... نقطه عطف در كارنامه مدير دوبلاژي مرضيه صفيخاني در دوبله نسخه فرانسهاي رژه پنگوئنها (اثر لوك ژاله، محصول 2005) شكل گرفت وقتي كه براي نقشهاي پنگوئنهاي پدر، مادر و فرزند به ترتيب از صداهاي حسين عرفاني، نگين كيانفر و شهرزاد ثابتي بهره برد و آن را تبديل به يكي از بهترينهاي دوبله مستند در دهه حاضر كرد.زنان دوبلور ديگري نيز در اين عرصه حضور موفقي داشتهاند از جمله نيكو خردمند در مستند پنجرهها، زهره شكوفنده (كوانتوم و مردان انديشه)، مريم نشيبا (چهارسوي علم) و ... در سالهاي اخير نصرالله مدقالچي (در دوبله مستند بهينه فضا و صداپيشگي به جاي سام نيل) و رامين كاملي (سينماي حرفهاي، شگفتيهاي فضا، شگفتيهاي طبيعت، سيارات، سفر بي انتها) هم دوبلههاي باكيفيتي را براي مخاطبان تلويزيون ارائه دادند. به هر روي روند دوبله آثار مستند در رسانه ملي با قوت در حال حاضر ادامه مسير ميدهد و چه بهتر است كه در برنامههايي تخصصي به اين شيوه دوبله نيز نگاه شود.نيروان غنيپور
Facebook © 2012 · English (US)
Abdi Khosravi sent you a request in Texas HoldEm Poker.